خلاصه داستان:
دختر و پسر جوانی با رویای پولدار شدن، خود را در شخصیتهای مختلف اجتماعی
جا میزنند و از این طریق میخواهند به خواستههای خود برسند! آنها به طور
اتفاقی به عنوان خریدار به ساختمانی مراجعه میکنند، ولی در ادامه با
حقایقی رو به رو میشوند…
خلاصهی داستان:
آرش با همراهی خواهر و دوستانش، مشتریها و کارکنان یک صرافی را به گروگان
میگیرد و در ازای آن از پلیس میخواهد دوستِ در آستانهی اعدامش را آزاد
کنند…
خلاصه داستان:
“دلشاد” دستفروش دوره گردی است که بخاطر مشکلات مالی و اجاره خانه عقب
افتاده اش ناچار میشود راه های جدیدی را برای بدست آوردن پول بیازماید اما
همه راه ها به روی او بسته است و فقط یک راه غیر معمول او را وسوسه میکند…
خلاصه داستان:
پایان یک سکوت طولانی! امیر و هما پس از مدتی یکدیگر را می یابند در حالیکه
یک انتخاب بیشتر ندارند؛ سیانور یا زندگی! و آن ها زندگی را انتخاب
میکنند…
خلاصه داستان:
“آصف”، “رضا” و “سعید” که با دعوایی جنجالی در پادگان، با هم آشنا میشوند،
همراه فرمانده شان به مرخصی اجباری میروند. اما در این مرخصی هر کدام از آن
ها درگیر مشکلات عجیب و غریبی میشوند که برای خانواده و دوستانشان پیش
آمده…
خلاصه داستان:
رضا از نوع رابطه “گیسو” و “حاج یونس” با خبر می شود و بعد از مدتها به
دیدن پدر میرود. از طرفی “پیمان” که مسابقه را باخته وارد رابطه ای جدید
میشود. “پگاه” هم بدون اینکه توجهی به سرد شدن رابطه اش با “سهیل” داشته
باشد، با جدیتی بیشتر از قبل، به فکر پیشرفت کاری اش است